گزارش اولین نشست کانون بانوان اهل قلم با عنوان بررسی نقش ادبیات داستانی در خانواده

ساخت وبلاگ

اولین نشست کانون بانوان اهل قلم با عنوان بررسی نقش ادبیات داستانی در خانواده با دعوت از آقای دکتر محمد شاپوری جامعه شناس عضو هیأت علمی و حضور استاد ابوالفضل درخشنده و خانم میترا اصانلو دبیر کانون بانوان اهل قلم و خانم افسانه زندی دبیر کانون ادبیات داستانی دانشجوی دکترای جامعه شناسی در ساعت 17 روز چهارشنبه 20 مرداد در محل آمفی تئاتر فرهنسگرای آفتاب با همراهی اعضا کانون برگزار گردید.

در ابتدا خانم اصانلو گزارشی کوتاه از عملکرد کانون ارائه دادند و تأکید کردند که شرکت در جلسات و نشست های کانون موجب کسب امتیاز و برخورداری از مزایای کانون خواهد بود. سپس استاد درخشنده به عنوان حمایت از اولین نشست که باتلاش مستقل کانون انجام گردیده بود بیان کردند این نشست¬ها در راستای مهندسی فرهنگی و وفاق ملی و رسیدن به سر منزل مقصود کانون خواهد بود.

بحث با توضیحات خانم زندی درباره نقش خانواده در داستان و توضیحات تکمیلی استاد شاپوری آغاز شد که خلاصه آن بشرح زیر می¬باشد:

خانواده با توجه به روابط، زاویه دید، جنبه های شخصیت پردازی و فضاسازی در آن از دیدگاه داستان نویسی منبعی مهم و شناخته شده است و نیز به با توجه به تعریف جامعه شناسی آن که به عنوان یک گروه نخستین که اعضای آن پیوند عمیق و عاطفی دارند و تمام شخصیتشان را در روابطشان با یکدیگر به اشتراک میگذارند و جزو نهادهای اولیه اجتماعی که با سایر نهادها در تعامل است و بنیاد اصلی جامعه است و حوزه های آموزشی، اقتصادی، دینی و سیاسی، اجتماعی بر فضای آن موثر می¬باشد.

استاد شاپوری بیان کردند: در دوران اخیر که دوران مدرن نام دارد مسئله وابستگیها، تفکیک جنسیتی کار، اوقات فراغت، فرزند آوری، اولویتهای تحت تأثیر اتفاقات بیرونی بوده است به گونه¬ای که معانی آنها عوض شده است و گاه برخلاف سنت تعریف می¬گردند. نسل جدید بر اساس تجربیات خود به واسطه تغیرات تکنولوژیکی و عناصر فرهنگی معانی جدیدی از اعتقادات و باورها و ارزشها می¬کند که با معانی نسل قبل متفاوت است. و گاه جامعه آمادگی پذیرش سبک و تعریف جدید از زندگی را ندارد. مثل پروین اعتصامی و فروغ فرخزاد، که فروغ را در روزگار خود او را لاابالی و بی خدا معرفی میکردند در حالی که در اشعار او هیچ جایی نمیتوان گفت که او به خدا اعتقاد نداشته است و امروز ما در عرصه شعر و تأتر مدیون خدمات عمیق او هستیم. فرهنگ به واسطه رفتار کنشگرانه نسلهای بعدی باز تولید می¬شود به این معنا که ما در بستر جامعه از خانواده و پدر و مادر و مدرسه و دوستان معانی را گرفته و آنها را به عنوان پدیده هایی درست تلقی میکنیم و در رفتار آینده مان آن را بازتولید می¬کنیم و در جایی که که ارتباط بین نسلها بخوابی برقرار نشود و تعامل و گفتگو بین دو نسل کاهش یابد موتور فرهنگی ناقص کار میکند و نظام ارزشی و اعتقادی بخوبی انتقال نمی یابد و گسست حاصل میشود و جامعه به سمت سست هویتی حرکت خواهد کرد.

استاد شاپوری درباره نقش ادبیات داستانی در فرهنگ و جامعه فرمودند: ادبیات داستانی بعنوان جزیی از جامعه بزرگ هنری میتواند با رویکرد مناسب در ذهن نسلهای آینده تأثیر گزار باشد. و با نزدیک کردن خود به دیدگاه و تعاریف نسل جدید در جهت کاهش تنشها و پیوند نسلها حرکت کند و به القای امید و پویایی و از بین بردن یأس و ناامیدی بپردازد و به این وسیله به حل مسائل اجتماعی کمک کند. سپس خانم زندی پیشینه تحقیقی که درباره تاریخ رمان نویسی در ایران گردآوری کرده بودند ارائه دادند و همچنین به نقد سه رمان از منظر جامعه شناسی پرداختند خانم زندی بیان کردند که در رمان «حاج آقا» اثر صادق هدایت مسئله چند هویتی و پدر سالاری، تقابل بین تجدد خواهی و سنت در خانواده در سالهای 1324 به نثر درآمده است که تأثیر فضای سیاسی و اجتماعی آن دوره را به تصویر میکشد. و رمان «چراغها را من خاموش میکنم» اثر رویا پیرزاد، نویسنده مسئله طبقه اجتماعی و تفکرات وابسته به آن و عدم اتصال دو نسل و بحث اجتماعی شدن و تغییر روابط و محور خانواده در دوران اخیر (دهه 60) را به نگارش درمی¬آورد و همچنین نکاتی چند درباره رمان «احتمالاً من گم شده¬ام» نوشته سارا سالار نیز مطرح گردید.

دکتر شاپوری توصیه کردند که با توجه به تعریف فرهنگ به عنوان قواعد زیستن اشتراکی هنرمندان باید قواعد زیستن اشتراکی جامعه ما را بخوبی بشناسد و در جهت استحکام هویت جامعه در جهت عدم انگ زنی و برچسب زنی و کاهش فاصله ایجاد شده و پیوند نسلی قدم مثبت بردارد و با هدایت به سوی پاسخ مناسب در داستانها به این امر مهم اقدام نماید. فضای ترسیم شده توسط نویسنده داستان نویس به عنوان مظاهر پیشرفت ترقی، بدبختی و خوشبختی و ارزش گزاری او موجب الگو سازی میگردد. توجه به الگوهای غنی ادبیات قدیم، بازتولید آنها و محتوا گیری از آنها یکی از راهکارهای پیشنهادی است. باید با توجه به تجربیات امروزی معانی را هدایت کرد و به تصویر کشید. در دوره گذار از سنت به مدرنیته باید مسائل با توجه به پارامترهای فرهنگی در جامعه تحلیل شود، به گونه¬ای که جامعه کمترین آسیب و حداقل تلفات را بپردازد. در این جلسه استاد شاپوری در پاسخ به پرسش مطرح شده توسط اعضا با عنوان اینکه آیا ادبیات داستانی بازتابی از جامعه است و یا جامعه متأثر از ادبیات داستانی بیان کردند: ادبیات داستانی می¬تواند در بازتولید فرهنگ بسیار موثر باشد و این تأثیر زودبازده نخواهد بود. داستان بازتابی از جامعه است و نیز جامعه می¬تواند از ادبیات تأثیر بگیرد. ایندو همدیگر را تغذیه می¬کنند و این چیزی جز چرخه اجتماعی فرهنگ نیست. رفتارهای نسل قبل در فرایند اجتماعی شدن در نسل بعدی نهادینه و تمرین می¬شود و نسل بعدی در رفتارها و کنشهایش آن را بازتولید می¬کند و این چیزی جز سیکل و چرخه تأثیر هنر بر جامعه و جامعه بر هنر نمی¬باشد. هنر یک تجربه شخصی است و جامعه نیازمند دانستن تجربه هنرمند است تا تجربه در اثر او بازتولید شود و این تأثیری است که او بر جامعه خواهد گذاشت. و در انتها دکتر شاپوری بیان کردند هنرمند باید به جامعه تلنگر بزند و این ضعفی است که امروزه بر حوزه ادبیات داستانی وارد است. این جلسه در ساعت 19 پس از پذیرایی از شرکت کنندگان پایان یافت. و ادامه بحث به جلسات بعدی نشست موکول گردید.

 

تهیه و تنظیم  گزارش : فاطمه عبدالمحمدی.

انجمن بانوان قلم...
ما را در سایت انجمن بانوان قلم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7banovaneghalam25 بازدید : 116 تاريخ : يکشنبه 4 مهر 1395 ساعت: 4:28